در سیستمهای پایشی متداول امروزی، روش به این صورت است که دادههای حاصل از یک مجموعه حسگر به نقاط جمعآوری وارد شده و ذخیره میگردد. سپس دادهها از این مجموعهها توسط رشته کابلها به مرکز اصلی جمعآوری و پردازش داده منتقل میگردد. اگر دادههای به دست آمده از حسگرها به صورت آنالوگ باشد، یک مرحلهی میانی به مراحل ذکر شده اضافه میگردد و آن تبدیل این دادهها به دادههای دیجیتالی (باینری) است. فاصلهی معمول بین حسگرها و مرکز جمعآوری داده، میتواند بین 10 تا 300 متر، بسته به نوع تجهیزات متغییر باشد. وقتی که سیگنال یک مسیری را طی میکند، طول آن بیشتر شده، همچنین در سیگنالهای آنالوگ، طی فاصله و احتمال وجود منابع اختلالگر خارجی نزدیک به کابلها، باعث ایجاد نویز در آن و همچنین تنزل کیفیت آن میگردد. شکل شماره مراحل تبدیل سیگنال آنالوگ را نشان میدهد.
با افزایش تعداد تجهیزات مورد استفاده در سیستم پایشی، درجهی پیچیدگی در نصب و همچنین محاسبات و پردازش داده بیشتر میشود. یکی از این مشکلات، نصب و سیمکشی تجهیزات است. Straser و همکارانش در سال 1998 طی گزارشی اعلام کردند که هزینهی نصب در سیستم پایشی بر پایه سیم بالغ بر 25% کل هزینهی پایش سازه میشود. همچنین میزان زمان صرف شده در سازههای مقیاس بزرگ برای این کار در حدود 75% کل زمانی است که برای نصب سیستم پایشی صرف میشود. به طور مثال در پل گلدن گیت کیلومترها کابل برای برقراری ارتباط حسگرها با پایگاه مرکزی لازم است. حتی پس از نصب تجهیزات بر روی سازه، نگرانیها از نصب به نگرانیها از تعمیر و نگهداری تغییر مییابد. در سایت، تغییرات متعدد در میزان دما و رطوبت، قرار گرفتن در برابر باران و تابش مستقیم خورشید به سرعت بر روی عملکرد حسگرها و کابلها تأثیر میگذارد.